سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، اخیراً اعلام کرده است که دیتاسنترهای تازهتأسیس این شرکت بیش از ۱۰ گیگاوات برق مصرف خواهند کرد؛ رقمی حیرتانگیز که حتی از مصرف کلانشهر نیویورک فراتر میرود. این اقدام در ادامهی همکاری استراتژیک OpenAI با انویدیا انجام میشود؛ شراکتی که قرار است با سرمایهای معادل ۱۰۰ میلیارد دلار، مراکز پردازش عظیم هوش مصنوعی را بنا کند. با این حال، مهمترین چالش پیشرو نه تنها ساخت چنین زیرساختهایی، بلکه تأمین حجم سرسامآور انرژی موردنیاز آنهاست.
طبق گزارش نشریه Fortune ، این مراکز داده میتوانند بهاندازهی مصرف برق شهر نیویورک انرژی ببلعند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود؛ چراکه پروژههای جانبی همچون ابتکار «استارگیت» نیز حدود ۷ گیگاوات دیگر به این تقاضا اضافه خواهند کرد. این میزان مصرف معادل برق موردنیاز نیویورک و سندیگو در زمان اوج موج گرمای ویرانگر سال گذشته است؛ رخدادی که اهمیت موضوع را دوچندان میکند.
هرچند چنین پروژههایی نشاندهندهی شتاب خیرهکنندهی پیشرفت در عرصهی هوش مصنوعی است، اما در سوی دیگر، زنگ خطر جدی برای بحران انرژی به صدا در آمده است. اگر امروز به راهکارهای پایدار در حوزهی انرژیهای تجدیدپذیر اندیشیده نشود، فردا ممکن است توسعهی هوش مصنوعی به بهای سنگین تخریب زیستمحیطی و فشار غیرقابلتحمل بر شبکههای برق تمام شود. به باور من، آیندهی موفق هوش مصنوعی تنها زمانی تضمین خواهد شد که با آیندهی پایدار انرژی پیوند بخورد.
دیتاسنترهای هوش مصنوعی؛ غولی بزرگتر از کشورها در مصرف انرژی
پروفسور Fengqi You از دانشگاه کورنل در تحلیلی هشدارآمیز عنوان کرده است که تنها ۱۰ گیگاوات مصرف برق، بیش از حداکثر تقاضای کل کشورهایی همچون سوئیس یا پرتغال است. او ادامه میدهد که رقم ۱۷ گیگاوات معادل مصرف همزمان هر دو کشور خواهد بود. این مقایسه نشان میدهد که دیتاسنترهای تازهتأسیس OpenAI و انویدیا در حال عبور از مرزهایی هستند که پیشتر تنها برای مقیاس ملی متصور بودیم.
نمونهی عینی این واقعیت، دیتاسنتر مشترک دو شرکت در ایالت تگزاس است؛ مرکزی که مصرف برق آن معادل نیاز بیش از ۵۰۰ هزار واحد مسکونی برآورد میشود. پیشبینیها نشان میدهد که تنها پنج پروژه جدید استارگیت مجموعاً ۷ گیگاوات دیگر برق خواهند بلعید. همین موضوع، مسئله تأمین انرژی را به یکی از اصلیترین چالشهای پیشروی این غولهای فناوری بدل کرده است.
گسترش زیرساختهای هوش مصنوعی، با نگرانیهای زیستمحیطی گره خورده است. بسیاری از شرکتهای فناوری اذعان دارند که هنوز فاصلهی زیادی با تحقق اهداف کاهش انتشار کربن خود دارند. علاوه بر مصرف برق بیسابقه، فشار مضاعفی بر منابع آبی محلی نیز تحمیل میشود؛ چرا که این مراکز برای خنک نگهداشتن سختافزارهای عظیم خود به حجم زیادی آب نیاز دارند.
این بحران انرژی تا جایی پیش رفته است که برخی شرکتهای فناوری برای تأمین برق دیتاسنترها به سمت خرید یا احداث نیروگاههای هستهای رفتهاند. با این حال، دانشمندان هشدار دادهاند که اگر روند کنونی ادامه یابد، مصرف برق این مراکز نهتنها از استخراج رمزارزهایی مانند بیتکوین فراتر خواهد رفت، بلکه تا سال ۲۰۳۰ میتواند به اندازه کل مصرف برق کشور ژاپن برسد؛ چشماندازی که هم فرصتهای نوین و هم تهدیدهای سنگینی را پیش روی جهان قرار میدهد.
این مقایسهها واقعاً تکاندهندهاند؛ وقتی مصرف یک دیتاسنتر میتواند با یک کشور برابر شود، دیگر نمیتوان تنها به پیشرفتهای فناورانه دلخوش بود. به باور من، توسعهی هوش مصنوعی بدون ایجاد یک نقشهی راه جهانی برای تأمین پایدار انرژی، همانقدر خطرناک است که نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی. اگر امروز سرمایهگذاری جدی روی انرژیهای تجدیدپذیر، بهرهوری سختافزار و مدیریت هوشمند منابع صورت نگیرد، فردا شاید پیشرفتهای شگفتانگیز هوش مصنوعی در برابر چالشهای زیستمحیطی و بحران انرژی بیاهمیت جلوه کند.
