ایلان ماسک در تازهترین مصاحبه خود اعلام کرده که تنها هوش مصنوعی و رباتیک میتوانند بحران بدهی آمریکا را مدیریت کنند؛ بحرانی که هماکنون بیش از ۳۸ تریلیون دلار برآورد شده است. او در گفتوگوی یوتوبی با Nikhil Kamath تأکید کرد که افزایش بهرهوری ناشی از فناوریهای نوین میتواند تولید کالا و خدمات را به شکل چشمگیری بالا ببرد و به کاهش تورم کمک کند، در نتیجه فشار مالی بر دولت آمریکا تا حد زیادی کاهش مییابد.
ماسک افزود: «بدهی فعلی آمریکا بسیار بالاست و پرداخت بهره آن از کل بودجه نظامی این کشور بیشتر است. این روند دستکم در کوتاهمدت ادامه خواهد داشت و بنابراین تنها راه واقعی برای حل این بحران، بهرهگیری گسترده از هوش مصنوعی و رباتیک است.» او باور دارد که اتوماسیون و نوآوریهای فناورانه میتوانند تولید ناخالص داخلی را افزایش داده و مسیر بازسازی اقتصادی را هموار کنند.
بیان ماسک نشاندهنده نگرش جسورانه و آیندهنگرانه اوست؛ دیدگاهی که فناوری را بهعنوان کلید حل بحرانهای اقتصادی کلان مطرح میکند. اگرچه استفاده از هوش مصنوعی و رباتیک در صنایع و خدمات میتواند بهرهوری را بالا ببرد، اما اجرای عملی چنین طرحهایی نیازمند سیاستگذاری دقیق، سرمایهگذاری کلان و مدیریت ریسکهای اجتماعی و شغلی است. بهنظر من، دیدگاه ماسک یک چشمانداز جذاب است، اما تحقق آن مستلزم هماهنگی گسترده بین دولت، صنایع و جامعه خواهد بود.
ایلان ماسک: هوش مصنوعی و رباتیک، کلید کاهش تورم و بازتعریف کار
ایلان ماسک در ادامه صحبتهای خود توضیح داد که «اگر تولید واقعی کالاها و خدمات کندتر از رشد عرضه پول باشد، تورم شکل میگیرد. به همین سادگی است.» او معتقد است که افزایش بهرهوری ناشی از هوش مصنوعی و رباتیک میتواند تولید را بهشدت بالا ببرد و در نتیجه نرخ تورم کاهش یابد. ماسک پیشبینی کرد که طی کمتر از سه سال، تولید کالاها و خدمات از نرخ تورم پیشی خواهد گرفت.
او بار دیگر روی ایده پیشین خود تأکید کرد که توسعه هوش مصنوعی و رباتیک میتواند کارکردن را اختیاری کند، به طوری که در سناریویی با بهرهوری بسیار بالا، همه کالاها و خدمات پایه بهراحتی در دسترس باشند و هیچ فردی برای تأمین نیازهای اولیه خود مجبور به کار نباشد. این دیدگاه ماسک در حالی مطرح میشود که بسیاری از شرکتها در حال جایگزینی نیروی انسانی با اتوماسیون و هوش مصنوعی هستند، روندی که احتمالاً میتواند به بیکاری گسترده در آمریکا منجر شود.
ایده ماسک جسورانه و آیندهنگر است، اما تحقق آن با چالشهای جدی مواجه است؛ افزایش بهرهوری و دسترسی گسترده به کالاها ممکن است تورم را کاهش دهد، اما اثرات اجتماعی و اقتصادی جایگزینی انسان با رباتها میتواند عمیق و پیچیده باشد. این سناریو نیازمند برنامهریزی دقیق، سیاستهای حمایتی برای نیروی کار و ایجاد سازوکارهای عادلانه برای توزیع ثروت است تا فناوری به رفاه واقعی مردم منجر شود و بحران اجتماعی جدیدی ایجاد نکند.
